ناصر صنوبر؛ نسرین مهدی زاده اصل
دوره 19، شماره 59 ، مهر 1388، ، صفحه 71-86
چکیده
در عصر حاضر، در شرایطی که بازاریابی نسل جدیدی از مفاهیم را مرور می کند، اخلاق و اجتماعی در کسب و کار از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است. مباحث سلامت انسان، آلودگی محیط زیست و کمیاب شدن منابع اولیه از جمله مباحثی هستند که توجه به اجتماعی در کسب و کار را توجیه می کنند. یکی از ابزارهای مهمی که در دنیای رقابت امروزی می توان برای ایجاد تمایز ...
بیشتر
در عصر حاضر، در شرایطی که بازاریابی نسل جدیدی از مفاهیم را مرور می کند، اخلاق و اجتماعی در کسب و کار از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است. مباحث سلامت انسان، آلودگی محیط زیست و کمیاب شدن منابع اولیه از جمله مباحثی هستند که توجه به اجتماعی در کسب و کار را توجیه می کنند. یکی از ابزارهای مهمی که در دنیای رقابت امروزی می توان برای ایجاد تمایز از رقبا و به دست آوردن مزیت رقابتی جهت بالا بردن سهم بازار از آن بهره جست، توجه به اجتماعی در کسب و کار می باشد. در این مقاله سعی شده است رابطه توجه به اجتماعی و عملکرد بازاریابی شرکت ها بررسی شود و برای این منظور از مدل پژوهش الانصاری و کرن (۲۰۰۵) و الگوی پژوهشی چاتر جی (۲۰۰۷) استفاده شده است. داده های از طریق پرسشنامه و از میان شرکت های صادرکننده نمونه صنایع غذایی استان آذربایجان شرقی گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین توجه به اجتماعی و عملکرد بازاریابی شرکتی مورد مطالعه رابطه مثبت وجود دارد.
حسین رحمان سرشت؛ ناصر صنوبر
دوره 10، شماره 39.40 ، اسفند 1382، ، صفحه 69-98
چکیده
پای نهادن به عرصه تجارت و رقابت با دیگر کشورها در دستیابی به سهم بیشتری از بازارهای بین المللی، مستلزم تحولات بنیادین در مدیریت بنگاه های اقتصادی است. بدون شک تعامل بین مدیریت بنگاه های اقتصادی و محیط رقابتی بازارهای جهانی، رشد و بالندگی نهاد مدیریت را در پی خواهد داشت و از این منظر نیز صادرات، موتور محرکه ی بنگاه های اقتصادی برای ...
بیشتر
پای نهادن به عرصه تجارت و رقابت با دیگر کشورها در دستیابی به سهم بیشتری از بازارهای بین المللی، مستلزم تحولات بنیادین در مدیریت بنگاه های اقتصادی است. بدون شک تعامل بین مدیریت بنگاه های اقتصادی و محیط رقابتی بازارهای جهانی، رشد و بالندگی نهاد مدیریت را در پی خواهد داشت و از این منظر نیز صادرات، موتور محرکه ی بنگاه های اقتصادی برای ورود آنها به عرصه ی رقابت بین المللی و در نتیجه، بهبود و ارتقاء مدیریت در آنها محسوب می شود. دو عامل مهم دولت و استراتژی های بنگاه ها، ارکان اساسی توفیق در بازارهای جهانی است و در این میان، بخش عمده ی پژوهش های اخیر در کشور، متوجه نقش دولت و وظایف آن در قبال بستر سازی برای تحقق هدف های مربوط به تجارت خارجی بوده است و نقش و وظایف بنگاهها، اگر چه مورد عنایت قرار گرفته ولی مستلزم کنکاش و توجه بیشتری است. پژوهش حاضر، این موضوع را به عنوان چالش اساسی خود انتخاب کرده و سعی دارد رابطه ی بین راهبردهای بنگاه ها و صادرات آنها را مورد مطالعه قرار دهد. نتایج تحقق حاکی از وجود نوعی رابطه ی قوی بین نوع راهبرد و عملکرد است و با استفاده از مدل های مدیریت راهبردی می توان توجیه مناسبی برای روند کاهشی صادرات کشور در فاصله سال های 1373 تا 1377 ارائه داد.